دورتادور سالن جهیزیه چیدهاند با سلیقه و زیبا. وسایل با روبانهای صورتی و گلهای پارچهای قرمز تزیین شدهاند. حاضران منتظرند نوعروسها و نودامادها برای بردن جهیزیهشان بیایند. مسیر ورودی راهپلهها با کیسههای برنج و حبوبات، بستههای ماکارونی و روغن که باید به دست خانوادههای زیرپوشش برسند پرشده است. دخترهای جوان با سرعت بستههای معیشتی را آماده میکنند تا زودتر مسیر راهپلهها باز شود، آب و جارو شود و برای آمدن عروس و دامادها تزیین شود.
کبریبیابانی مؤسس هفتادوپنجساله این خیریه قدیمی پابهپای جوانترها مشغول کار است. همینطور که به بستهبندی اقلام معیشتی نظارت میکند میگوید: بیشتر از چهل سال است که به برکت امام چهارم(ع) هیچ نیازمندی را دست خالی برنگرداندهایم. در این مدت، هزاران دانشآموز و دانشجو را حمایت کردهایم تا درس بخوانند و آدم حسابی شوند. هزینه درمان بیماران زیادی تأمین شده است. تهیه جهیزیه و سیسمونی و لباس عید بچهها و بستههای معیشتی هم که حساب و کتاب ندارند و آمارشان از دستمان دررفته است.
در اتاق جلسات خیریه جمع میشویم. دخترهای جوان بستهبندی را تمام کردهاند. بیابانی که بیشتر به نام خانوادگی همسرش یعنی «اسعدی» معروف است، نفس راحتی میکشد و بالأخره مینشیند تا با ما یک استکان چای بنوشد. جمع زنانه است.
وقتی درباره ایده اولیه راهاندازی خیریه میپرسم او با هیجان زیاد شروع به صحبت میکند: در دهه40 وضع مالیمان روبه راه بود. آقای اسعدی درآمدش خوب بود و همین باعث شده بود غرور زیادی من را بگیرد. جوری که به قول معروف با شاه هم فالوده نمیخوردم! اما روزگار چرخید و آقای اسعدی ورشکسته شد.
در همان اوضاع نابسامان که نان شب نداشتیم و مجبور بودیم خانهمان را بفروشیم، تصمیم گرفتم قدم خیری بردارم. اینطور شد که خیریهای به نام امام چهارم(ع) راهاندازی کردم. اوایل بهطور غیررسمی کار میکردم اما از سال60 خانهای را که اکنون محل خیریه است خریدم و خیریهای را به نام «سجادیه توس» ثبت کردم.
خیریه سجادیه توس مانند بسیاری از خیریهها بستههای حمایتی به نیازمندان میدهد و جهیزیه و سیسمونی آماده میکند، با چند بیمارستان و درمانگاه و آزمایشگاه مانند مددکاری بیمارستان قائم(عج) و درمانگاه حجتیه همکاری دارد و از بیماران حمایت میکند، هزینههای درمان بیماران سرطانی و افراد مبتلا به بیماریهای خاص را مهیا میکند، برای توانیابان نیازمند ویلچر میخرد و برای بیماران زیرپوشش خود پزشک متخصص با ویزیت رایگان فراهم میکند، حدود هزار دانشآموز را زیرپوشش دارد که هزینههای تحصیل و لباسشان را تاکنون تأمین کرده است. ویژگی خاصش هم این است که توسط بانوان اداره میشود، مادرانه و دلسوزانه.
با اینکه بستهبندیها تمامشده و جهیزیهها آمادهاند، بیابانی آرام و قرار ندارد. چندینبار میرود و میآید تا مطمئن شود خانوادههایی که برای گرفتن بسته ارزاقشان آمدهاند معطل نمیشوند. میگوید: دو پسر و دو دختر دارم. دو دختر را هم به فرزندی گرفتهام و بزرگ کردهام. اما در اصل بیشتر از هزار بچه در شهرهای مختلف دارم. مواقع زیادی پیش آمده که ما به اداره و سازمانهای مختلف رفتهایم و با بچههایی برخورد کردهایم که زیرپوشش خیریه ما بودهاند و آنجا مشغول به کار شدهاند.
بعضیها قدرشناس هستند و بعضیها هم روزهای سختشان را فراموش کردهاند
بعضیها قدرشناس هستند و بعضیها هم روزهای سختشان را فراموش کردهاند. تابستان گذشته یکی از مسئولان اینجا آمد. سرش را روی چهارچوب گذاشت و گریه کرد. من او را نشناختم. پرسیدم: چرا گریه میکنی. گفت: من تحت حمایت این خیریه بودم، یک سال عید آمدم و لباس گرفتم.
به خانمهایی که در اتاق نشستهاند اشاره میکند و میگوید: کارکنان همگی زن هستند و حتی یک ریال حقوق نمیگیرند. ما 19نفر ثابت هستیم. در مناسبتها عدهای نیز برای کمک میآیند. با چهرهای که یک عمر تجربه در چینهایش دیده میشود میگوید: برای آرامش و آسایش خانمها، ورود آقایان را منع کردهایم. خیلیها اینجا میآیند برای اینکه کمک کنند ولی وقتی میبینند خبری از حقوق و پول نیست میروند.
از امام سجاد(ع) خواستهام افراد خالص و مخلص را به خیریه ما بفرستد. کسانی که اینجا کار میکنند جزو خیران ما هم هستند. البته برخی خیران آقا، فروش لوازم خانگی دارند و مثلا فرش و وسایل برقی و پلاستیکجات را نسیه میدهند و تا سال بعد هم دنبال پولشان نیستند. کسی که دوست دارد کار خیر کند با ما راه میآید.
اینجا کارها تقریبا خانوادگی اداره میشوند. غیر از نوههای خانم بیابانی، دخترش سمیرا اسعدی هم که عضو شورای اجتماعی محله اقبال لاهوری و فعال اجتماعی است در اجرای برنامهها همراه اوست. خدیجه عالمی از همسایههای خیریه است که سالها قبل از زمانی که فعالیتهای خیریه در مسجدالاقصی (قدیمیترین مسجد محله) انجام میشده با خانم بیابانی آشنا شده و پابهپای آنها در کار خیر شریک است.
عالمی میگوید: وقتی صداقت رفتار خانم بیابانی را دیدم از شیوه کار این خیریه خوشم آمد و در انجام کارهایشان مشارکت کردم. بعد از مدتی به فامیل و اقوام گفتم خودشان را بیمه امام سجاد(ع) کنند. من با اطمینان قلبی معتقدم که توسل به ائمه(ع) خیلی خوب جواب میدهد و تأثیر آن را به چشم خودم دیدهام. تعدادی از آشنایانم قبول کردند و الان سالهاست که سالانه به این مؤسسه کمک میکنند.
هر طبقه از ساختمان خیریه به یک کار اختصاص یافته است. سودابهچشمهسفیدی فرمانده پایگاه بسیج طبقه بالای خیریه را در اختیار دارد و فعالیتهای بسیج این مؤسسه را انجام می دهد. برگزاری کلاسهای احکام، روانشناسی و مشاوره پیش از ازدواج که به اعتقاد خانم بیابانی تأثیر زیادی در تحکیم بنیان خانوادهها دارد ازجمله فعالیتهای این پایگاه است. مهدکودک و کارگاه خیاطی هم در طبقه سوم خیریه قرار دارد.
سمیرا طالبی، مسئول کارگاه خیاطی، میگوید: توانمندسازی زنان سرپرست خانوار یکی از مهمترین کارهای خیریه است. ما در کارگاه تولیدیای که اینجا راه انداختهایم، هم آموزش و هم کار در منزل داریم. بعضی خانمها خیاطی بلدند اما سرمایهای برای تهیه پارچه و چرخ خیاطی ندارند، بعضیها هم بازار فروش ندارند. ما همه این موارد را برای آنها فراهم میکنیم تا روی پای خودشان بایستند.